معنی لخ والسا (لهستان)

حل جدول

لخ والسا (لهستان)

برنده نوبل صلح در سال 1983 میلادی


لخ والسا

برنده نوبل صلح در سال 1983 میلادی


لخ لخ

صدای کشیده شدن کفش بر روی زمین

سخن بزرگان

لخ والسا

شور و هیجان داشته باش، اما هرگز عقل و منطق را کنار مگذار.

لغت نامه دهخدا

لخ

لخ. [ل َ خِن ْ] (ع ص) (بعیرٌ...)، شتر که یک زانوی آن از دیگری بزرگتر باشد. (منتهی الارب).

لخ. [ل ُ] (اِخ) جایگاهی است در شعر امروءالقیس:
و قد عمرَ الروضات حول مخطط
الی اللخ مرأی من سعاد و مسمعا.
(معجم البلدان).

لخ. [ل ُ] (اِ) کزنفون مورخ (از لشکریان کورش) قسمتی را که دارای 24 نفر یا کمتر بوده لُخ یا لُخاژ مینامد. این دو لفظ یونانی است. (ایران باستان ج 1 ص 351).

لخ. [ل ُ] (اِ) کخ است و آن علفی باشد که در آب روید و تیزی دارد بر سر آن مانند پشم چیزی جمع شده و آن را داخل آهک رسیده کنند و در حوضها بکار برند واز آن علف حصیر بافند و در خراسان با آن خربزه آونگ کنند و در هندوستان به خورد فیل دهند. (برهان). بردی. پیزر. پاپیروس. گیاهی است که بدان بوریا بافند و آن برکناره ٔ آبها روید. (غیاث). دُخ. دُوخ. لویی. کَرَک (در لهجه ٔ قزوین). جگن. گیاهی است در آب روید و سرش چون پشم خوشه دارد و گستردنی بافند:
گفتی که بترسد ز همه خلق سنائی
پاسخ شنو ار چند نه ای درخور پاسخ
آن مست ز مستی بترسد نه ز مردی
ورنه بخرد نیزه ٔ خطی شمرد لخ.
سنائی.
جوالح، آنچه از سرهای نی و لخ هوا گیرد چون ذره و مانند آن. (منتهی الارب). عنقر [ع َ ق َ / ق ُ]،... لخ مادامی که سپید باشد یا عام است یا بیخ ِ لخ و بیخ هر چیزی. (منتهی الارب).

لخ. [ل َخ خ] (ع مص) سخن سربسته و مشتبه گفتن. || رسیدن به کوه و برآمدن بر آن. || میل کردن در حفر و کج و مائل کندن. || خوشبویی آلودن. || بسیاراشک شدن چشم. || طپانچه زدن. || پرسیدن خبر را و طلب تمام خبر کردن و کوشش کردن در آن. (منتهی الارب).

گویش مازندرانی

لخ لخ

به آهستگی کاری را انجام دادن

صدایی که از تکان دادن چیزی در قوطی و ظرف پدید می آید، صدای...


لخ لخه

برخاستن صدای لخ لخ از چیزی


لخ

ناتوان، سست، ضعیف، ناسزایی به زنان

سوراخ در دیواره های بستر رودخانه، تخم مرغ فاسد

فرهنگ فارسی هوشیار

لخ

‎ سر بسته، رسیدن، بر آمدن بر کوه، سیلی زدن، بویه به کار بردن (اسم) علفی باشد که درآب روید بردی لوئی: گفتی که بترسد ز همه خلق سنائی پاسخ شنو ار چند نه ای در خور پاسخ. آن مست ز مستی بنترسد نه ز مردی ورنه بخرد نیزه خطی شمرد لخ. (سنائی. مد. ‎ 771)

معادل ابجد

لخ والسا (لهستان)

1274

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری